تغافل
حدود چهارشب پیش ته تغاریمون که خیلی دل نازک هست اومده بود خونمون.چون فرنداره مواد کیکش رواورده بود اینجا تا باهم کیک بپزیم .
خلاصه من درحال مخلوط کردن مواد بودم ومهلا هم داشت تو کابینت دنبال قالب کیک می گشت.درحالیکه قالب رو بیرون میاورد قمقه ی اب
محبوبم که خیلی به کارم میاد پرت شد بیرون وافتاد گوشه اشپزخانه.فهمیدم شکسته وبرای اینکه مهلا متوجه نشه وخجالت نکشه سریع
قمقمه روبرداشتم واون روتو کابینت گذاشتم ومشغول ادامه ی کارشدم. دوتا خواهر دارم که یک تار موشون رو به کل دنیا نمی دم.مهلا هم که از
بچگی مظلوم وآرام بوده وهمگی می دونیم که باید هواش رو بیشتر داشته باشیم.
به نظرم در برابر بعضی از اتفاقها بهترین کار وسیاستمندانه ترین کارتغافل هست.بعضی وقتها تغافل ما ناشی ازعشق و محبت ماهست .
وگاهی چاره ای جز تغافل نداریم مثلا وقتی کسی مارو به باد متلک یا ناسزا می گیره برای حفظ شان وشخصیت خودمون بهتره که خودمون را به
نفهمیدن بزنیم.
امام علی (ع)می فرمایند یکی ازباارزش ترین کارهای کریمان تغافل ازچیزهایی هست که ازآن آگاهند.